دیالوگی از فیلم عشق و مرگ، ساخته وودی آلن

به گزارش وبلاگ بروز، عشق و مرگ، فیلمی کمدی به کارگردانی وودی آلن محصول سال 1975 است. خود آلن به همراه دایان کیتون نقش های اصلی فیلم را ایفا می نمایند. این فیلم طنزی بر ادبیات روسی است.

دیالوگی از فیلم عشق و مرگ، ساخته وودی آلن

بخش اعظم فیلم شامل نقیضه هایی بر داستان های کلاسیک ادبیات روسیه (برادران کارامازوف، جنگ و صلح و غیره) است. خود داستان نیز در هنگام حمله ناپلئون به روسیه و تسخیر موقت مسکو اتفاق می افتد.

در اینجا، تأثیر تک گویی های پوچ گرایانه یا ابزورد تئاتری را در آثار آن دورهٔ وودی آلن به وضوح می بینیم. جابجایی های شرایط های نمایشی که موقعیت های متناقض زندگی امروز را بر ملا می سازد. (در فیلم پول را بردار و فرار کن این تأثیر بیشتر به چشم می خورد.) در فیلم عشق و مرگ که بازی با ادبیات کلاسیک روسی هم در آن دیده می گردد رابطهٔ مرد با سونیا معشوقش شکلی بغرنج و پیچیده و تا حدودی ناممکن یافته است. جایی که سونیا را به راحتی مردهای زندگیش را عوض می نماید و مدام مرد را به بحران های ناخواسته می اندازد و تضاد میان عشق و آرمان را مدام در او بیشتر می نماید. در این صحنه برخلاف تک گویی های مرد که در سراسر فیلم به گوش می رسد با تک گویی زن (با بازی دایان کیتن) روبرو هستیم که می کوشد شرایط عاشقانه شان را شرح دهد یا خلاصه کند و در جملات سرگیجه آور و متناقصی گیر می افتد که در نهایت خود هم از ادامه شرحاتش سرباز می زند.

سونیا:

عشق ورزیدن یعنی رنج کشیدن، اگه کسی نمی خواد رنج بکشه نباید عاشق بشه! اما بعد از عاشق نبودن رنج می کشه. بنابراین، عشق ورزیدن یعنی رنج کشیدن: عشق نورزیدن هم یعنی رنج کشیدن: رنج کشیدن یعنی رنج کشیدن. شاد بودن یعنی عشق ورزیدن، پس شاد بودن هم یعنی رنج کشیدن. اما رنج کشیدن باعث می شه آدم شاد نباشه. بنابراین برای اینکه یه نفر شاد نباشه باید عشق بورزه یا عشق بورزه که شاد نباشه یا از شادی زیاد رنج بکشه… امیداوارم بی خیال بحث بشید…

منبع: یک پزشک

به "دیالوگی از فیلم عشق و مرگ، ساخته وودی آلن" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "دیالوگی از فیلم عشق و مرگ، ساخته وودی آلن"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید